هدف اصلى شوراها، رعايت حقوق حقهٔ مردم و تصميم‌گيرى در اجراء برنامه از طريق مردم در جهت منافع آنها است به ترتيبى که توسعه و پيشرفت منظم فرهنگي، سياسي، اجتماعى و اقتصادى را طبق خواست‌ها و نيازهاى مردم تضمين کند. ۲. نتايج حاصل از کار شورا عبارت است از حل مشکلات مردم، طرح برنامه‌هاى ارشادي، تصميم‌گيرى راجع به نحوهٔ اجراء برنامه و مشورت‌هاى هدايت‌کننده که به فرآيندى عيني، ملموس و محسوس منجر گردد. به همين لحاظ است که شوراها متشکل از صاحب‌نظران مى‌گردد و کار را افرادى آشنا و آگاه به مسائل فنى و حرفه‌اى در ترويج، تجزيه و تحليل کرده مورد تفسير قرار مى‌دهند. ۳: کاهش ابهام از موضوع  و هدف: مشورت همان طوری که شناخت دقیق هدف مفید است، هم چنین می تواند نسبت به ابعاد گوناگون موضوع و هدف نیز مفید باشد. به این معنا که دانش و اطلاعاتی از موضوع و نیز هدف دارد، ولی این اطلاعات جامع و کامل نیست، بلکه همراه با ابهاماتی در موضوع یا هدف است، مشورت می تواند این ابهامات را نیز برطرف سازد. ۴: بهینه کردن رفتار فنی: ممکن است انسان در رسیدن به هدفی تجربه کافی نداشته باشد و تنها کلیاتی از ابزارها و سازوکارها را می داند و می شناسد؛ مشورت با اهل و متخصص می تواند رفتارهای فنی را به شخص بیاموزد و بهره مندی از ابزارها  و سازوکارهای رسیدن به هدف را بهینه سازد. ۵ : تصمیم گیری موثر و به هنگام: گاه لازم است انسان در زمان و مکان و موقعیتی کاری را انجام دهد که زمان و مکان نقش اساسی در تحقق هدف ایفا می کند، به طوری که هر گونه عجله به معنای کال چیدن میوه و بی تاثیری فعالیت باشد همان طوری که تاخیر از زمان مناسب می تواند موجب از دست رفتن هدف یا برخی از آن شود. پس مشورت می تواند در این امر نیز به مشورت گیرنده کمک کند. ۶ : ایجاد هماهنگی: در برخی از امور دیگران نیز نقش و مسئولیتی دارند، آگاهی از چند و چون وظایف و مسئولیت ها و انجام به هنگام و به موقع هر بخشی از کار که به عهده دیگری است، می تواند در ایجاد هماهنگی و بهبود کار مشورت گیرنده و موفقیت جمعی موثر باشد. بنابراین مشورت می تواند در این زمینه نیز مفید و سازنده باشد و موجب هماهنگی گروه و موفقیت در هدف شود. اصولا در کارهای اجتماعی نیاز است تا این هماهنگی با مشورت رخ دهد، زیرا اجتماع به معنای برآورد نیازهای یک دیگر است به طوری که فقدان یک حرکت یا عمل می تواند اصل هدف را مخدوش یا دسترسی و تحقق آن را با مشکل مواجه سازد. ۷ : ایجاد تعهد و دلبستگی: در کارهای اجتماعی برای ایجاد حس تعهد و مسئولیت و نیز دلبستگی به کار و انجام آن، مشورت نقش اساسی دارد. درگیر شدن افراد یک اجتماع در کاری که مربوط و مرتبط به آنان است، انگیزه ها را افزایش داده و تعهد در قبال مسئولیت و دلبستگی به کار را نیز بالا می برد. ۸ : کاهش مقاومت: گاه ممکن است در تحقق هدفی موانعی باشد که از سوی افراد دیگر ایجاد می شود؛ برای کاهش مقاومت یا حتی حذف آن می توان از مشورت با همان کسانی که در مانعیت نقش دارند، میزان مقاومت را کاهش یا حذف کرد؛ زیرا آگاهی دیگران از اهداف مشروع و مقبول و معقول اجتماعی می تواند میزان مقاومت را کاهش دهد. از این روست که اطلاع رسانی نیز همین کارکردها را دارد، با این تفاوت که در مشورت، طرف مشورت احساس تعهد و دلبستگی و مسئولیت می کند و دست از مقاومت و مخالفت بر می دارد یا میزان آن به شدت کاهش می یابد. ۹: رفع سوء تفاهم ها: با مشورت می توان سوء تفاهم های موجود در دیگری یا دیگران را نسبت به اشخاص و یا اهداف یا ابزارها و یا حتی سازوکارها بر طرف کرد. مشورت به طور غیر مستقیم دیگری را درگیر هدف می کند و اطلاعات ناقص و نادرست را بر طرف می کند. ۱۰: حل مساله: در هر جامعه ای مسایل بسیاری پدید می آید. از آن جایی که توانایی و دانایی افراد جامعه متفاوت است، طرح مساله در اجتماع در قالب شور و مشورت به بهره گیری از دانایی و توانایی آنان می انجامد و در حل مساله بسیار مفید و سازنده است. روش : امروزه صاحب نظران بدون هيچگونه ترديدي معتقدند كه مديريت مشاركتي تنها روش مديريت مطلوب و مؤثر است . از آنجا كه مديريت مشاركتي روشي است كه با خصوصيات و روحيات انسان ها و با كرامت انساني سرو كار دارد، از اين رو در هر جامعه و ملتي مي توان انعطاف هايي در آن ايجاد كرد كه متناسب با آن جامعه و ملت باشد. شايد به همين جهت است كه نمي توان تعريف دقيق و فراگيري از مديريت مشاركتي به عمل آورد. با اين وجود تنهايي (1377) يك تعريف كلي از آن ارائه نموده است كه تنها اصول و مباني اساسي آن را بيان كند : “مديريت مشاركتي عبارت است از مجموعه گردش كار و عملياتي كه كاركنان و زير دستان يك سازمان را در روند تصميم گيري هاي مربوط به آن سازمان دخالت داده و شركت مي سازد. تأكيد اصلي اين نوع مديريت، بر همكاري و مشاركت علاقمندانه و داوطلبانه عموم افراد استوار است و مي خواهد از ايده ها، نظرات و ابتكارات آنها در حل مشكلات و مسايل سازمان استفاده كند. لذا اساس فرآيند اين مديريت بر مبناي تقسيم اختيارات بين مديريت و كاركنان استوار است.” مديريت مشاركت جو فلسفه اي است كه ايجاب مي كند تصميم گيري چنان صورت گيرد كه اطلاعات و درون دادها و مسئوليت ها به پايين ترين رده مربوط به آن تصميم واگذار گردد. مقصود مديريت مشاركت جو اطمينان يافتن از اين امر است كه كاركنان صالح به گرفتن تصميمهاي مؤثري بپردازند. سپردن اختيار وسيله اي براي دستيابي به مديريت مشاركت جو است، سازكاري است كه از راه آن مسئوليت به گروهها يا افراد مسئول داده مي شود. درگير كردن افراد ساز و كاري است كه از راه آن اطمينان حاصل مي شود كه اطلاعات و درون داد متناسب به نظام تصميم گيري داده شده است. از اين رو سپردن اختيار و درگير كردن را مي توان سنگ بناي فلسفة مديريت مشاركت جو به شمار آورد. هر مجوعه ای به دليلهاي خاص خود به مديريت مشاركت جو رو مي آورد. با اين همه دو دليل از همه بيشتر ارائه مي شود : 1ـ شريك شدن در كاميابيها و نه انباشتن ناكامي ها 2ـ پديدار شدن افراد دانشگر. که در این نوع مدیریت با در نظر داشتن سه اولویت از هر شهر و روستا با جمع بندی و مشورت خود مردم به آن سه اولویت پرداخته می شود

یک دیدگاه در “اهداف شورای پیشرفت و تعالی

پاسخ دادن به admin لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You may also like